و به تجربه تجربه شدهها ميپردازيم. بررسي اجمالي اين موضوع در کشور نشان ميدهد بايستي نگاهي نو به تجربه اندوخته شده توسط نسل قبلي مديران کشور داشت تا بتوان ضمن به کارگيري حداکثر ظرفيتهاي ممکن کشور، از تجربه راهکارهاي تکراري در کشور جلوگيري نمود. اين موضوع از چند ديدگاه قابل بررسي است، اول اينکه اساساً اطلاعات و تجربههاي مديران و صاحب نظران در عرصههاي مختلف راهي جز مستند و مکتوب شدن براي ايجاد شرايط بهرهبرداري ندارند و عدم توجه مديران و مسوولين به مکتوب نمودن اين دانش و تجربه که شرايط و احتمالاً حساسيتهاي خاص خود را دارا ميباشد، مشکل اين بخش است. به نظر ميرسد وزارتخانههاي مختلف کشور ميتوانند با قرار دادن حداقل امکانات براي تهيه اين مستندات و مطالب راهکارهاي تشويقي ايجاد کرده و يا حتي دست به ايجاد الزام در اين خصوص بزنند. دومين ديدگاه در اين بخش کمبود علاقه و توان نوشتن در بين مديران ايراني است. به نظر ميرسد مديران ايراني بيشتر در گفتار توانمندي و علاقه دارند و براي نوشتن بايد راهکاري ديگر داشت که براي اين موضوع هم ميتوان از قالب مصاحبه براي استخراج دانش و تجربه پنهان موجود بهره برد. سومين ديدگاهي که ميتوان به آن پرداخت، عدم اقبال کافي عمومي به مطالعه و بهرهمندي از دانش و تجربه ارزشمند پنهان مانده در ذهن مديران و مسوولين بخشهاي مختلف کشور است. براي حل مشکل اين بخش ميتوان اين پيشنهاد را ارائه کرد که نقش راديو و تلويزيون براي انتقال اين دانش و تجربه مديران به نسل بعدي و روشن شدن دلايل تصميمات مهم در بخشهاي ريز و درشت کشور، نقشي اساسي است و ميتواند منبعي ارزشمند براي اين انتقال مهم باشد. اميد است ايران عزيز اسلامي، از ثروت پنهان شده در ذهن مديران پر سابقه خود بهره بيشتري ببرد.
روزنامه مردم سالاری - 93/04/10