ترشیز نوین و نکاتی در باب کارکرد فرهنگ مدیریت

anbiyaei4دیار ترشیز در دوران قبل از انقلاب اسلامی اسیر توسعه نیافتگی بود. بعد از انقلاب جهاد کشاورزی و سایر ارگان‎های مولد انقلاب توانستند خدمات ارزنده‏ای را در منطقه عرضه کنند. وقوع جنگ تحمیلی عرصه‏ای بر غیرتمندی ترشیزیان شد، دلیرمردان ترشیزی در کنار رزمندگان و ایثارگران ایران اسلامی حماسه‏سازی کردند. دوران سازندگی در کشور بعد از اتمام دوران دفاع مقدس باعث رویش امید به پیشرفت و بالندگی شد. سالیانی از آن دوران می‏گذرد. ترشیز بزرگ مشتمل بر سه شهرستان است. هفت ناحیه شهری و قریب 200 آبادی چشم‏انتظار توسعه روزافزون هستند. اتفاقات خوبی در ادوار مختلف در عرصه توسعه به منصه ظهور رسید. حرف‏های قشنگی برای رشد هر شهر و روستا و شهرستان زده شد.


روی کاغذ شعارهای خوبی برنامه‏ریزی شد. یکی گفت فلان محور اصلی را دوبانده خواهم کرد. دیگری گفت انواع تعاونی‏های تولید و توزیع را برای شکوفایی اقتصاد ترشیز ایجاد خواهد کرد. یکی کلنگ یک کارخانه بزرگ را بر زمین زد. دیگری از راه‏آهن داد سخن داد. یکی از مراحل آخر یک پروژه روی کاغذ دم زد. طبق گفته همه قرار بود سال‏ها از حل معضل بیکاری در منطقه بگذرد. قرار بود تمام ترشیز گازرسانی شود. معادن احصاء و فرآوری شود. صنعت گردشگری متحول شود. ترشیز به همت مراکز آموزش عالی‏اش شهره آفاق شود. روی کاغذ در ادوار مختلف بزرگوارانی آمدند و کارهای کردند و کارهایی را ناتمام رها کردند و قبل از خود را نقد کردند و در یک کلام خوب حرف زدند و به باور خود خوب عمل کردند.
روی کاغذ ترشیز الگویی برای توسعه سایر نقاط استان شد. در عمل شاهد انواع پروژه‏های ریز و درشت ناتمام یا آغاز نشده و یا خفته بر روی کاغذی غبار گرفته هستیم. یقین وضعیت ترشیز در حوزه‏های مختلف نیازمند توسعه بحرانی نیست ولی یقین عالی هم نیست. یقین به اندازه شعارهای داده شده توسط شعاردهندگان سالیان اخیر توسعه نیافته است. هنوز کشاورزی منطقه سنتی است. هنوز معادن ترشیز نیازمند توجه است. چرخ صنعت نیازمند روغن‏کاری است. دانشگاه‏ها نیازمند توجه بیشتر برای رشد کمی و کیفی هستند. هنوز صنعت گردشگری ترشیز نقشه راه ندارد. هنوز در حوزه راه و راه‏آهن و فرودگاه شرمنده مردم هستیم. هنوز می‏توانیم از خیلی هنوزهای دیگر حرف بزنیم.
مدیران ارشد ترشیز در سالیان اخیر چقدر برای خودشان در باره وضعیت فعلی منطقه سهم قایل هستند؟ خوب عمل کردند یا بد؟ باور بفرمایید سیاست‏زدگی باعث شد در رقابت‏های سیاسی مبتنی بر قدرت نعمت و اقبال حیدر هیچکس قایل به قصور و تقصیر خود نباشد. فرهنگ خود برتر بینی و نگاه ریزدیدن رقیب بسان آفتی نامیرا در منطقه ریشه دواند. حیدر شاید ایراد نعمت را داشته باشد ولی لازم است عیب حیدر پوشانده و ایراد نعمت بزرگ‏نمایی شود. هنر تبدیل کاه به کوه و بالعکس هنر سیاستزدگان ترشیز شده است. نعمت در تلاش است حُسن خود را دوصدچندان جلوه دهد و حُسن حیدر را در زیرخروارها اما و اگر مخفی کند. تلاش بر مطرح کردن خود و کم‏رنگ نشان دادن رقیب بود.
مروری بر اخبار و رخدادهای بعد از دوران سازندگی بیانگر اعلام شرح انواع خدمات ، کلنگ زنی ، افتتاح ، بازدید پروژه ، سخنرانی و جلسات اداری کوچک و بزرگ است. شاهد انواع تقدیرها و نطق‏های آتشین و بعضاً حرکت‏های پوپولیستی در دوره‏های مختلف هستیم. مطابق این همه شعار نباید هیچ مسیر بدون آسفالت باشد. باید طرح‏ هادی تمام آبادی‏ها عملیاتی شده باشند. باید لوله‏کشی تمام روستا بهسازی شده باشد. دیگر نباید در منطقه بی‏سوادی وجود داشته باشد. باید ترشیز رتبه خاصی در گردشگری استان و کشور داشته باشد. از سه راه شادمهر تا اسب کشان بیارجمند باید دوبانده شده باشد. باید هیچ بایدی برای طرح در حوزه توسعه ترشیز باقی نمانده باشد.
خشکسالی درد منطقه است. برای درمان این درد چه کردیم؟ در اجرای طرح‏های آبخوانداری و آبخیزداری چقدر موفق بودیم؟ انجام یک طرح آماری بر اساس شعارهای داده شده مدیران در سالیان بعد از دوران سازندگی در ترشیز خالی از لطف نیست. می‏گویند؛ این همه خدمت رسانی و افتتاح پروژه با فلان مبلغ اعتبار و هزینه انجام شد، مسئولان نظارت و سنجش پروژه‏ها بگویند این پروژه‏ها با هزینه کمتر و کیفیت بیشتر هم قابل انجام بود یا نه؟ اقتصادی تمام شده است یا نه؟ دانستن حق مردم است. اگر مثلاً آسفالت یک معبر علمی است چرا بعد از اتمام پروژه شاهد آب‏گرفتگی در آن معبر هستیم؟ چرا شاهد ایجاد چاله و چوله هستیم. این مثال شاید قابل تعمیم به برخی از پروژه‏های دیگر هم باشد.
آیا آماری از پروژه‏های نیمه تمام در منطقه وجود دارد؟ تاریخچه این پروژه‏ها چیست؟ آیا از مسولین تصویب کننده ، مجری و کارشناسان این طرح و برنامه‏های نیمه کاره طی دهه‏های گذشته یک خط پاسخگویی موجود است؟ اصلا شأن پاسخ گویی برای خود قایل هستند؟ البته واضح و مبرهن است که مشکلات حوزه توسعه ترشیز در کنار فضای شعارزده و سیاستزده حیدری و نعمتی در ادوار مختلف تاثیر پذیرفته از انواع آفات مدیریتی در بحث توسعه است. در جهان چهار تا پنج درصد مدیران سیاسی هستند، یعنی با تغییر دولت‏ها عوض می‏شوند، اما در ایران بیش از هشتاد درصد مدیران سیاسی هستند، یعنی می‏دانند که عمر کاریشان فقط در این دولت است ،یعنی 3-4سال در هر دوره!
یعنی مسایل سیاسی و گرایشات سیاسی آنها معیار صلاحیت آنهاست تا دانش فنی و مهارتی‏شان. تعبیر تغییر اتوبوسیکه جزو عرف کلامی مردم شده است واقعاً غم انگیز است. تظاهر به دانایی و تظاهر به ثروت آزار دهنده است. مسلماً بخشی از مدیران به عنوان میوه‏های این بستر فرهنگی جامعه کار با ابزار تظاهر را بهتر فرا می‏گیرند تا دانش حل مسایل را. واقعاً روحیه تشنه خدمت بودن و احساس تکلیف کردن و صد البته تنفر از قدرت چرا در فرهنگ عمومی اینقدر طرفدار دارد؟! مدیریت که در عرصه جهانی به علم شناخته می شود در ترشیز بزرگ تبدیل به هنر شده است!
هنر مدیریت در ترشیز بعد از دوران سازندگی؛ یعنی بیش از اینکه نیاز به دانش و مهارت داشته باشید شما با داشتن چند هنر و فن و با داشتن هر مدرکی حتی کاملاً بی‏ربط به رشته مدیریت خود می‏توانید در هر جا اعمال مدیریت کنید! ترشیز برای گذر از سنت به مدرنیته نیازمند مدیرانی بصیر، شایسته، متخصص و متعهد هست.