حاشیه‏ ای بر تشریک مساعی جوانان در دوران مشروطیت

anbiyaei-6به تعبیر دکتر روحانی رییس جمهور عزیزمان؛ «ایران اولین کشوری است که نهضت و انقلابی را در منطقه برای تحقق عدالت، اجرای قانون و نجات کشور از استبداد، ایجاد کرد. نهضت مشروطه بعد از فتوای تنباکو، اولین تحول بزرگ در تاریخ سیاسی ایران و کشورهای همجوار بوده است. تاریخ مشروطیت به عنوان مهمترین حرکت و نهضت مردم ایران با رهبری علما و فرهیختگان این ملت، برای آزادی ، مردمسالاری و قانون گرایی است. باید ابعاد این انقلاب برای نسل جوان کشورمان تشریح گردد تا از دستاورد آن انقلاب و سپس انقلاب اسلامی ایران به خوبی حراست و حفاظت شود.»


رشد جمعيت ایران در دهه‏هاى پايانى قرن نوزده قابل توجه است. جمعيت ایران 17 سال قبل از مشروطه یعنی در سال 1268شمسی شش ميليون نفر بود. این عدد 4سال قبل از مشروطیت به نه ميليون نفر در سال 1901 و ده ميليون نفر دچهار سال پس از مشروطه رسید.
چنين افزايش جمعيتى موجب شد دست‏كم يك سوم جمعيت در زمان مشروطه را جمعيت جوان تشكيل دهد. اين حجم از جمعيت جوان به راحتى مى‏توانست شكار گروه‏هايى شود كه نغمه‏هايى جديد سر مى‏داد. رشد جمعيت را به تنهايى نمى‏توان عامل تغييرات اجتماعى عصر مشروطه به شمار آورد، اما اين عامل موجب شد تركيب جمعيت به نفع جوانان تغيير يابد.
در اوايل قرن بيستم بيش از نصف جمعيت ايران را دهقانان، يك چهارم آن را ايلات و يك پنجم را شهرنشينان تشكيل مي دادند، بخش اعظمي از شهرنشينان نيز به كار كشاورزي اشتغال داشتند؛ ايران آن روزگار يك كشور فلاحتي بود. غالب جمعيت كشور فاقد سواد و تحصيلات بوده اما از هوش و درايت بالايي برخوردار داشتند. جمعيت شهري كم و عمده جمعيت كشور درروستاها زندگي مي‏كردند.مردم مذهبي و دارای گرايش‏هاي ديني در تحركات اجتماعي بودند .
جامعه ایرانی, فاصله نظام سیاسی ـ اجتماعی قاجاری را با برآیند آرمان‏ها و نیازهای خود مغایر می‏دید و برای تطبیق این نظام با آرمان‏های خویش به میدان آمد و هنگامی که ظرفیت این تطبیق را در نظام استبداد قاجاری ندید، به پدید آوردن نظامی جدید همت گماشت. پیش از مشروطیت، سلطنت مطلقه دربار که برآیند اقتدار منحط قاجار بود، زایل شده بود، وضعیت اقتصادی جامعه ناگوار بود. قراردادهایی که دربار با اجانب می‏بست، شیرازه بازرگانی، کشاورزی و صنعت ایرانی را در هم می‏کوفت و حاکمیت ملی و استقلال سیاسی ایران را نیز تهدید می‏کرد. رواج بددینی‏های شیخیه، بابیه، بهائیه و ازلیه و نیز نوزایی طریقت‏های درویشی و صوفی‏گری وحدت فرهنگی و اعتقادی جامعه ایران را تهدید می کرد.
جمعيت جوان از دو جهت؛ رواج انديشه‏ هاى غربى و توسعه بومى ‏توانست بستر مناسبى براى انقلاب مشروطه فراهم كند.با تأسيس مدارس جديد و استفاده از استادان اروپايى در آن، آشكارا زمينه بسط و نفوذ فرهنگ غرب در بين جوانان تحصيل‏كرده گسترش يافت. يكى از اين مدارس دارالفنون بود كه در سال 1269 تأسيس شد و ساليانه 370 محصّل از فرزندان نخبگان سياسى و اجتماعى در آن پذيرش مى‏شدند، تا آنجا كه در اواخر قرن نوزدهم، كه به صورت دبيرستان درآمد، 1100 نفر از آن فارغ‏التحصيل شدند.
هرچند تعداد جوانان تحصيل‏كرده در مقايسه با كل جمعيت جوان بسيار اندك بود، اما به دليل آنكه بيشتر جمعيت كشور بى‏سواد يا كم‏سواد بودند، اين نسل جديد تحصيل‏كرده مى‏توانست از اقتدار علمى خود استفاده كرده، بر ديگران تأثيرگذار باشد. جوانان فرنگى‏مآب وابسته به استبداد كه در مطبوعات دوره مشروطه دم از آزادى و آزادگى مى‏زدند و مبارزه با استبداد اصلى‏ترين شعارشان بودند، در گذر زمان خود عامل استبداد و كارگزار آن شدند .
وجود حجم زيادى از نيروهاى جوان مى‏توانست ظرفيت فراوانى براى گرم نگه‏داشتن تنور انقلاب مشروطه فراهم كند. جوانان نيروى اجرايى داوطلب براى اجراى فتاواى علما و مراجع محسوب می‏شدند. بيشتر خانواده‏هاى ايرانى به شدت مذهبى بودند. مشخصه اصلى جوانان اين خانواده‏ها داشتن عرق دينى بود. اين دسته از جوانان افتخار مى‏كردند كه بتوانند منويات علماى دينى را اجرا كنند. يكى از مشخصه‏هاى عزادارى‏ها در دوره قاجاريه، حضور پررنگ جوانان لوطى‏منش در آنها بود. اين گروه در بر پا كردن دسته‏ها، تكيه‏ها و تعزيه‏ها نقش محورى داشتند.
دسته ديگرى از اين جوانان در مدارس علميه مشغول تحصيل بودند. معمولاً طلّاب هر مدرسه، مريد رئيس آن مدرسه بودند و در هيجان‏هاى اجتماعى، به ويژه در اجراى فرامين آن عالم، نيرويى آماده به شمار مى‏آمدند. همچنين وقتى عالم مزبور از مدرسه بيرون مى‏آمد، با احاطه كردن او، هيبتى برايش فراهم مى‏كردند و اين امر در اطاعت حكومتى‏ها و مردم از آن عالم بسيار مؤثر بود. طلّاب جوان با رفتن به مساجد و ساير مجامع عمومى، مثل حسينيه‏ها و ايراد سخنرانى، نقش مهمى در ابلاغ پيام علما به مردم و تحريك هيجانات عمومى داشتند. اين امر در مشروطه و حتى پيش از آن در هيجان تنباكو به خوبى خود را نشان داد.
در دوره قاجاريه، مجالس وعظ به صورت يك سازمان مستقل اجتماعى درآمد كه عزادارى، جزو كوچكى از آن را تشكيل مى‏داد. مجالس روضه‏خوانى و وعظ از مهم‏ترين عوامل بيدارى ملت ايران و انقلاب مشروطه به شمار مى‏رود. در اين مجالس، به مردم آگاهى داده مى‏شد و وعاظ آنها را با مشكلات سياسى موجود آشنا مى‏كردند. در اين مجالس، احساسات مردم با عبارات مسجّع و داراى آهنگ حماسى، تحريك مى‏شد و نيروى لازم براى حركت مردم به سوى تحصّن‏ها و يا درگيرى‏ها، فراهم مى‏آمد.
افزون بر آن، طبق اسناد تاريخى، مجالس وعظ تأثيرى مستقيم در تهييج احساسات و ايجاد شورش‏هاى عمومى داشت. روضه‏خوانى مى‏توانست مردم را تحريك كند و حادثه مهمى بيافريند.
جمعی از جوانان دوره مشروطه تحت تأثير تبليغات غرب‏گرايان و مدارس جديد تلاش مى‏كردند تا عيناً نوع نظام سياسى غرب در ايران اجرا شود.در مقابل بيشتر جوانان ايرانى به دليل حمايت از علما، تلاش كردند تا نوع حكومتى كه علما پيشنهاد مى‏كنند در ايران تأسيس گردد و بدين‏روى، به يارى علما شتافتند. جوانانى كه به حمايت از علما قيام كرده بودند در يك رده قرار نداشتند؛ برخى از آنها طلّاب جوانى بودند همانند سيدعبدالمجيد كه با شهادت خود، آتش زنه شعله انقلاب شدند. دسته ديگر از جوانان افرادى عادى مثل ستارخان و باقرخان بودند كه تنها به فتواى علماى نجف، عَلَم مبارزه را برافراشتند .در هر حال در مشروطیت شاهد توجه گروه‏های مرجع جامعه ایران به عنصر جوان و بالندگی جوانان هستیم.